
رویدادهای مدرسه
ما و مدرسه، قسمت هفتم
آشنایی با اصول میزان، حداقل محدودیت و حداکثرانتخاب آزادانه
حداقل محدودیت و حداکثر انتخاب آزادانه
خلاصه :
در این قسمت بنا داریم تا به عنوان والدین یا مربیان، اصل حداقل محدودیت و حداکثر انتخاب آزادانه را با یکدیگر از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم.🌱به نام خداوند هدایت کننده🌱
🔳 آشنایی با اصول میزان، بخش دوم
۲) اصل حداقل محدودیت و حداکثر انتخاب آزادانه
🟢 حتما توجه داشتهاید که چه به عنوان والدین و چه به عنوان مربی، تعامل میان ما و کودکان به طور مرتب با تذکر، نصیحت، سرزنش و ناهماهنگی مواجه است. باید از خود بپرسیم که به راستی کودک ما کیست؟ چه ویژگیها و توانمندیهایی دارد؟ چرا آهنگ زندگی او با آهنگ زندگی ما متفاوت است؟ چرا به طور مرتب در انتخابهای خود دچار خطا میشود؟ چرا ما مرتبا نیاز داریم به فرزند یا دانشآموز خود درست یا نادرست را تذکر بدهیم؟ چرا نیاز داریم به طور مداوم او را با ساختار خوب و بدی که تعریف کردهایم تطبیق دهیم؟
آیا به واقع هر خوبی برای ما، برای کودک ما نیز خوب است ؟ و اینکه آیا هر بدی برای ما، برای کودک ما نیز بد است ؟ چرا همواره ما نسبت به کودک و کودک نسبت به ما دچار عدم تفاهم و فهم مشترک هستیم ؟
🔵 باید در نظر داشته باشیم که چنانچه نیاز به شناخت یکدیگر داشته باشیم این ما هستیم که برای شناخت مخاطب خود باید پیش قدم شویم. از نظر یک کودک دبستانی این ما هستیم که کنش و رفتار غیر منطقی و غیر قابل درکی از خود نشان میدهیم.
به واقع این کودک است که مطابق مقتضیات خود در حال گذران زندگی است و این ما هستیم که مرتبا زندگی معمول آنها را با اختلال مواجه میسازیم. به نظر میرسد این ما هستیم که لازم است به واسطه شناخت اقتضائاتشان، امکان زندگی را به آنها ارزانی بداریم.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
حال که این چنین است باید از خود بپرسیم که چه نکات و ملاحظاتی را باید در خصوص فرزند یا شاگرد خود بدانیم.
۱. کودکان قبلا در این دنیا زیست نداشتهاند.
این یک اصل ساده است؛ که به طور معمول در تعاملات خود بدان توجه نمیکنیم. عدم توجه به این اصل باعث میشود تا همواره سطح توقع خود را بالاتر از سطح توان و ظرفیت ایشان قرار دهیم. و این خود آغاز تنش، اصطکاک و ناهماهنگی میان ما و آنان خواهد بود.
۲. کودک برای رسیدن به فهم و شناخت نیازمند تجربه کردن است. اینجاست که کودک کنجکاو متولد میشود.
چگونه ممکن است صرفا با ارسال یک پیام کلامی، از کودک توقع داشت تا خوب یا بد، مفید یا مضر، لازم یا غیر لازم بودن یک کار را درک کند. کودک برای فهمیدن نیازمند تجربه کردن، و بعد از آن مواجه شدن با خوب یا بد پیامد انتخاب خود، و سپس رسیدن به شناخت و در نهایت به کارگیری عمل صحیح خواهد بود.
از منظر دیگر، کودک پیش از این زندگی در این دنیا را تجربه نکرده است؛ و هنوز قوای تفکر انتزاعی او نیز به کمال نرسیده، بدین معنی که امکان رسیدن به شناخت او اغلب از طریق به کارگیری محسوسات و کمتر به واسطهی پردازشهای ذهنی و کلامی میسر خواهد بود. ( در مسیر رشد کودک از تولد تا انتهای دورهی دبستان به مرور وابستگی به محسوسات کاهش و به کارگیری ابزار تفکر فعالتر خواهد شد.) لذا تا تکامل قوای ذهنی، کودک نیازمند مجوز کشف و تجربه، از سوی ما خواهد بود.
تا اینجا مشخص گردید که نیاز کودک به کشف و تجربه یک نیاز حقیقی است. و آنها بر خلاف ما بزرگترها هنوز تجربهی قبلی منجر به نتیجه نداشتهاند. لذاست که آنها از سوی ما والدین و مربیان، نیازمند حداقل محدودیت و حداکثر انتخاب آزادانه خواهند بود.
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
اکنون اجازه دهید تا نکات و ملاحظاتی چند را در این خصوص یک به یک با هم بررسی نموده و مد نظر قرار دهیم.
1️⃣ ️موضوع اول اینکه چنانچه نرخ روزانهی تذکر ، نصیحت، سرزنش از سوی والدین و مربیان، بیش از توان و ظرفیت روانی کودک باشد؛ از طرفی کاهندهی احساس آزادی کودک و از سوی دیگر کودک را با ذهنیت منفی نسبت به وجوه شخصیتی خود روبهرو ساخته و در صورت تداوم داشتن، در بلند مدت کودک را با اختلالات رفتاری مواجه خواهد ساخت.
موضوع نگران کننده آن که معمولا احساس والدین و مربیان نسبت به نرخ واقعی تذکرات خود همواره کمتر از میزان واقعی آن میباشد. طبعاً علاوه بر لزوم تغییر نگرش ما نسبت به اشکالات رفتاری کودک، طراحی و آمادهسازی یک بستر رشد مناسب (خانه و مدرسه) به گونهای که کمترین نیاز ممکن به تذکر و سرزنش را به همراه داشته باشد. در کاهش نرخ تذکرات راهگشا خواهد بود.
2️⃣ ️نکتهی بعدی اینکه مقولهی حداقل محدودیت دو جنبهی مکمل خواهد داشت.
در وجه اول باید مراقب بود تاثیر محدود کنندهی محیط، والدین و مربیان بر روی کودک حداقل مقدار ممکن باشد.
و در وجه دوم باید دقت کرد والد و مربی احساس و باور آزاد بودن و حق انتخاب داشتن را به کودک و متربی خود منتقل نمایند. طبعاً بدون تامین وجه دوم وجه اول کم اثر خواهد بود.
3️⃣ باید توجه داشت که حداقل محدودیت به معنای حداقل محدودیت است نه عدم محدودیت.
ما قصد نداریم فرزند یا متربی خود را رها کرده تا به سوی هر نوع میل، کشش و تجربهای گرایش یابد. قطعا به عنوان والدین و مربیان در بستر خانه یا مدرسه خطوط قرمز معناداری را برای کودک و متربی خود ترسیم خواهیم کرد. بخشی از این خطوط کاملا مرئی، واضح و آشکار بوده و با ایشان بسته به شرایط به طور مستقیم در میان گذاشته خواهد شد و برخی دیگر نامرئی و با اثرگذاری غیر مستقیم بوده که لزومی به مطرح کردن آن با کودک خود نخواهیم داشت.
مورد دوم به طراحی بستر مناسب رشد مرتبط خواهد بود. همانگونه که پیش از این بیان شد، یک بستر مناسب خود به خود و به طور غیر مستقیم کودک را از مواجهه با طیفی از خطاها و خطرات جسمی و روحی، دور نگه خواهد داشت.
لذا باید توجه داشته باشیم که از سوی مقابل نیز، چنانچه فرزند ما در دورهی دبستان با عدم محدودیت و آزادی بی حد و حصر مواجه گردد نه تنها به فهم درست، و عمل صحیح نخواهد رسید بلکه دچار تبعات منفی رفتاری در آینده خواهد بود.
4️⃣ باید توجه داشته باشیم که با توجه به اقتضائات رشد کودک ما این حداقل محدودیت، هر چه قدر که به سوی انتهای دورهی دوم رشد (انتهای دبستان ۲) پیش میرود کاهش یافته و به سوی تعریف و تبیینِ وظایف، مسئولیتها و تعهدات ایشان پیش خواهد رفت.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
و در نهایت اینکه ️رعایت این اصل به طور مستقیم بر بهبود سایر اصول یازدهگانه به مانند عزت نفس، مسئولیتپذیری و توجه به انگیزههای درونی، یادگیری مبتنی بر تلاش، شکوفایی خلاقیت، و... تاثیر مستقیم خواهد داشت.
در نوشتار بعدی تلاش خواهیم کرد اصل یادگیری مبتنی بر تلاش را با یکدیگر مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم. ان شاءالله
ادامه دارد...