
روش میزان
ما و مدرسه، قسمت هشتم
آشنایی با اصول میزان، بخش سوم (یادگیری مبتنی بر تلاش)
خلاصه :
در ادامهی مباحث قبلی امروز با اصل مهم یادگیری مبتنی بر تلاش در فرایند رشدی یک متربی در مدرسه آشنا خواهیم شد.🌱 به نام خداوند یاری کننده 🌱
🔲 آشنایی با اصول میزان، بخش سوم
۳) اصل یادگیری مبتنی بر تلاش
🔵 باید توجه داشت، یادگیری مبتنی بر تلاش، صرفاً تکرار یک واژهی تازه در کنار مفهوم آشنا و قدیمیِ یادگیری نیست. وقتی میگوییم «مبتنی بر تلاش»، مقصود این نیست که صرفاً تکالیف بیشتری بر دوش دانشآموز نهاده شود یا ساعات تمرین و مشق افزایش یابد. بلکه این تعبیر، به جایگاه تلاش در کل فرایند یادگیری اشاره دارد.
در الگوی مرسوم، تلاش دانشآموز بیشتر در بخش «پس از آموزش» معنا مییابد؛ یعنی نخست معلم مفهومی را توضیح میدهد، سپس از کودک انتظار میرود که با تمرینهای متعدد آن را تکرار کرده و در نهایت در آزمونی، میزان تسلط خود را نشان دهد. تلاش در این شیوه، بیشتر رنگ «انجام تکلیف» دارد.
اما در الگوی «یادگیری مبتنی بر تلاش»، اصل تلاش از همان آغاز مسیر یادگیری حضور دارد. کودک نه تنها در مرحلهی تمرین و تکرار، بلکه از لحظهی مواجهه با موضوع تازه، درگیر کوشش و جستوجو میشود. این کوشش میتواند در پرسیدن، در حدس زدن، در آزمون و خطا کردن، در یافتن ارتباط میان دانستههای پیشین و موضوع جدید یا در ساختن راهحلهای تازه نمود یابد. در چنین الگویی، یادگیری صرفاً محصول توضیح معلم و انجام تکلیف نیست؛ بلکه ثمرهی فرایند پویایی است که دانشآموز خود در آن به عنوان یک «فاعلِ تلاشگر» حضور دارد.
ویژگی مهم این شیوه آن است که کودک به تدریج با چالش روبهرو میشود و توانایی مواجهه با دشواریها را در خود پرورش میدهد. تلاشگری برای او نه یک فشار بیرونی، بلکه یک تجربهی درونی میشود. همین تلاش فعالانه است که مسیر کشف مفاهیم را هموار میکند؛ یعنی دانشآموز به جای آنکه صرفاً مفهومی را دریافت و حفظ کند، آن را خودش «کشف» میکند. چنین کشفی، عمیقتر و ماندگارتر در ذهن او جای میگیرد.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🟢 یکی دیگر از مسائل مهم، حجم سنگین تکالیف خانه است. زمانی که متربی از نظر ذهنی درگیر موضوع یا مسئلهی آموزشی نشود و آن را متعلق به خود نداند، مواجهه با درس برایش صرفاً انجام یک تکلیف تحمیلی از سوی معلم یا خانواده خواهد بود. در چنین حالتی، به دلیل غیرفعال ماندن قوای فکری، یادگیری در کمعمقترین سطح خود رخ میدهد. اینجاست که مدرسه و معلم برای جبران، به سراغ تکالیف پرحجم، تکراری و سنگین میروند تا از این طریق یادگیری اتفاق بیفتد. اما کودکی را تصور کنید که ناچار است هر روز تمرینها و مشقهای مشابه را بدون هیچ ارتباط ذهنی و روانی با آنها تکرار کند؛ طبیعی است که او بهتدریج نسبت به تکالیف گریزان میشود و در بزرگسالی نیز بیآنکه خود بداند نوعی دافعه نسبت به مطالعه و یادگیری در وجودش شکل میگیرد.
در مقابل، هرچه متربی با چالشهای واقعی دانستن و آموختن روبهرو شود، یادگیری او عمیقتر خواهد شد. وقتی درس برایش به شکل حل یک مسئله یا کشف یک نکتهی تازه تجربه شود، ذهنش فعال میشود و نیازی به تکالیف پرحجم و تکراری باقی نمیماند. همین تجربهی معنادار باعث میشود نگرش او نسبت به یادگیری مثبت بماند و در آینده نیز میل به مطالعه و کشف در وجودش تقویت شود.
🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻🔺️🔻
🟣 لذا نکتهی اساسی اینجاست که همهی این تجربهها محدود به سالهای تحصیل در مدرسه نیستند. هدف نهایی یادگیری مبتنی بر تلاش، آمادهسازی متربی برای رویارویی با زندگی است. جنس مسائلی که در کلاس درس حل میشوند، هرچند در ظاهر با عنوان ریاضی، علوم یا فارسی مطرح میشوند، در حقیقت شبیهسازی کوچکی از همان مسائلی هستند که او فردا در بزرگسالی در عرصهی کار، خانواده و جامعه با آنها مواجه خواهد شد. مدرسه با این رویکرد نمیخواهد تنها مهارت پاسخگویی به یک مسئلهی درسی را بیاموزد، بلکه میکوشد کودک را تمرین دهد تا شیوهی درست اندیشیدن، پشتکار در برابر دشواریها و توان عبور از موانع را تجربه کند؛ همان سرمایهای که در تمام عمر به کار او خواهد آمد و بارها و بارها در موقعیتهای واقعی زندگی برایش تعیینکننده خواهد بود.
به بیان دیگر، «یادگیری مبتنی بر تلاش» پلی است میان امروزِ تحصیل و فردای زندگی؛ پلی که کودک را از تجربههای کوچک و به ظاهر سادهی کلاسی به توانمندیهای بزرگ انسانی پیوند میدهد. این رویکرد کمک میکند تا درس و مدرسه برای او تنها به معنای عبور از امتحان یا گرفتن نمره نباشد، بلکه به تجربهای عمیق و ماندگار تبدیل شود؛ تجربهای که او را به فردی توانمند، مسئول و آماده برای ساختن آیندهای بهتر بدل میکند. ان شاءالله
در نوشتار بعدی تلاش خواهیم کرد اصل توجه به کرامت انسانی و عزت نفس متربی را با یکدیگر مورد بررسی قرار دهیم. به یاری خدا
ادامه دارد...